۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

چهره دیگر علی

در ماه های گذشته یکی از مطالب وبلاگم درباره حضرت علی علیه السلام بود و اینکه ما چندان پایبندی به این امام و پیشوا و روشنفکر نداریم. گفته بودم که امام علی علیه السلام سوای چهره مبارزاتی اش، چهره ای فرهنگی هم دارد و دم دست ترین دلیل بر این امر، نهج البلاغه ایشان است که سرشار از فرهیختگی این شخصیت ارجمند است. امروز نیز به مناسبت آغاز خلافت ایشان و جانشینی اش بعد از پیامبر، خواستم مجددا یادی از این خلیفه فرهیخته کنم.
لزومی نمی بینم که در اینجا سینه چاک کنم که علی خلیفه اول بود نه چهارم، چرا که در هر صورت خلیفه بود. مگر فرقی بین علی به عنوان امام اول شیعیان و محمد باقر به عنوان امام پنجم یا ولی عصر به عنوان امام دوازدهم شیعیان وجود دارد. همگی امام اند. باز هم نمی خواهم بر این امر اصراری بورزم چرا که دایه مهربان تر از مادر نیستم. خود امام علی علیه السلام اگر می خواست می توانست حق خود را بگیرد و نه نیازی به کمک من داشت و نه به کمک پیشینیان من. او صلاح را در کاری دیگر دانست.او در 1400 سال پیش برای احقاق حق خود نه لشکر کشی کرد و نه این و آن را به زیر تازیانه خود گرفت. او برای این کار رویکردی دمکراتیک اتخاذ کرد. او درباره خلافت، مردم را انسان شمرد و نخواست نظر خود را بر مردم تحمیل کند بلکه رضایت آنان به وضع موجود (رضایت دادن به خلافت سه خلیفه) را پذیرفت و در برابر آن موضع نگرفت. او نه خیانت کرد و نه سکوت اختیار کرد بلکه برای بیان اعتراض خود به رویکردی دمکراتیک تمسک جست. خطبه ای گفت که در آن از وضع موجود انتقاد کرد؛ تا اینکه خود مردم به دست و پایش افتادند و از او به دست گرفتن رهبری اشان را خواستند. او در خطبه شقشقیه این ماجرا را به تفصیل شرح داده و گفته که سیل جمعیت مردم مانند یال کفتار این سو و آن سو می شد به حدی که حسن و حسین در زیر دست و پا له شدند. به بیانی شفاف تر، امام علی از حق الهی خود که از طریق وحی به پیغمبر به او ابلاغ شده بود کوتاه آمد و گرفتن این حق را به خواست و نظر مردم منوط کرد و بدین ترتیب خلافت و امامت خود را برخاسته و ناشی از نظر و موضع مردم کرد. این نکته را هم یادآوری کنم که قصد مقایسه و تکه پرانی ندارم بلکه می خواستم این نکته را ملموس تر کنم که مسلمانان در 1400 سال پیش چنین شخصیت کم نظیری داشتند و باید از او الگو گرفت.
نکته دیگر اینکه: نباید درباره فردی نظیر امام علی علیه السلام مبالغه کرد و از او اسطوره ای دینی ساخت و گفت که شمشیر علی هموزن یک پیکان بود و عمرو بن عبدود را تا آسمان پرت کرد و ....چنین کاری مبالغه کردن در شأن علی است و مبالغه یعنی دروغ و دروغ گفتن درباره علی علیه السلام کاستن از شأن و جایگاه اوست.
نکته آخر اینکه: این بار برای دوستانی که مایل به مطالعه بیشتر درباره علی اند، کتاب "علی؛ صدای عدالت بشری" را پیشنهاد می کنم که جورج جرداق نویسنده مسیحی لبنانی آن را نوشته است. به فارسی نیز ترجمه شده است.
به امید روزگاری خوش
09-12-05 یا همان 14-09-88

هیچ نظری موجود نیست: