حال به امروز ایران بیاییم و با این سابقه ذهنی و تاریخی که در بالا بدان اشاره شد، به تعاطی فرهنگی ایران و عرب بپردازیم. فکر می کنم شما اکنون متوجه مسئله شده اید. آن همه بدگویی از اسلام و عرب در جامعه امروزین ما با این ادعا که هر چه عقب ماندگی در این ایران است از عرب و اعراب و اسلام و این دین عقب مانده است، با توجه به واقعیت های یاد شده، اندکی غیر منطقی به نظر خواهد رسید.
ملت عرب و دین اسلام زمانی که وارد ایران شدند، نه کتابخانه ای سوزاندند و نه خان و مانی را غارت کردند بلکه همگی می دانیم که در قرون اولیه ورود مسلمانان به ایران، این سرزمین چه پیشرفت هایی کرد، محمد رازی الکل را بر پایه مطالعات اسلامی اش اختراع کرد، حیان در داروپزشکی ظهور کرد، بسیاری از دانش ها در ایران ظهور کردند که در روزگار پیش از اسلام در ایران وجود نداشتند.
اینکه در این میان قوم عرب یا همان اعراب دست درازی به این و آن کردند، چندان نباید علم شود، چرا که همگی می دانیم در جنگ هیچ گاه دو طرف به اصطلاح به همدیگر شیرینی تعارف نمی کنند بلکه جنگ، جنگ است و به هر حال افرادی از دو طرف و نه ازیک طرف کشته می شوند.
بر پایه آنچه آمد،می توانم به جرئت بگویم آنچه از عقب ماندگی بر سر ایران در طول تاریخ آمده، نه به دست ملت عرب و یا همان اعراب بلکه به دلیل ترکان ترکتاز است.
ترکانی که بعدها علم و ادب از "ایرانیان مسلمان" آموختند و سعی کردند تا به راه آنان روند. اگر شاهنامه را خوانده باشیم، متوجه می شویم فردوسی چه قدر از تعاملات ایران و عرب سخن رانده و چه قدر از آنان به نیکی یاد کرده است. جد مادری رستم، یک عرب است. زنان سه فرزند فریدون یعنی سلم و تور و ایرج، عرب اند و پادشاه عرب یمن در جنگ منوچهر با سلم و تور، به عنوان مشاور وی حضور می یابد و در کنار ایرانیان قرار می گیرد و قس علی هذا.
اینکه در این روزگار به تعبیر بیهقی، "مشتی نوخاسته" تاریخ را تکرار کرده اند و از دین دستمایه ای برای فرمانروایی خود برایران ایجاد کرده اند، گناه و کرده اعراب نیست. مثل این است که فردی با ماشین شما را زیر بگیرد و شما برای واکنش، به جای تنبیه آن فرد، ماشین را آتش بزنید. طبعا کار اشتباهی کرده اید، زیرا با ماشین می توان مریضی را به بیمارستان رساند، کار خیری کرد و خیلی چیزهای دیگر. امروز هم ما نباید اسلام را به باد انتقاد بگیریم بلکه باید بهره برداران از آن را منتقد باشیم و از آنان پاسخگویی بخواهیم.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که قصد توهین و اسائه ادب به هموطنان ترک خود را ندارم. بلکه متن صرفا متعلق به واکاوی پدیده ای تاریخی بوده و بی طرفانه نوشته شده است.
ملت عرب و دین اسلام زمانی که وارد ایران شدند، نه کتابخانه ای سوزاندند و نه خان و مانی را غارت کردند بلکه همگی می دانیم که در قرون اولیه ورود مسلمانان به ایران، این سرزمین چه پیشرفت هایی کرد، محمد رازی الکل را بر پایه مطالعات اسلامی اش اختراع کرد، حیان در داروپزشکی ظهور کرد، بسیاری از دانش ها در ایران ظهور کردند که در روزگار پیش از اسلام در ایران وجود نداشتند.
اینکه در این میان قوم عرب یا همان اعراب دست درازی به این و آن کردند، چندان نباید علم شود، چرا که همگی می دانیم در جنگ هیچ گاه دو طرف به اصطلاح به همدیگر شیرینی تعارف نمی کنند بلکه جنگ، جنگ است و به هر حال افرادی از دو طرف و نه ازیک طرف کشته می شوند.
بر پایه آنچه آمد،می توانم به جرئت بگویم آنچه از عقب ماندگی بر سر ایران در طول تاریخ آمده، نه به دست ملت عرب و یا همان اعراب بلکه به دلیل ترکان ترکتاز است.
ترکانی که بعدها علم و ادب از "ایرانیان مسلمان" آموختند و سعی کردند تا به راه آنان روند. اگر شاهنامه را خوانده باشیم، متوجه می شویم فردوسی چه قدر از تعاملات ایران و عرب سخن رانده و چه قدر از آنان به نیکی یاد کرده است. جد مادری رستم، یک عرب است. زنان سه فرزند فریدون یعنی سلم و تور و ایرج، عرب اند و پادشاه عرب یمن در جنگ منوچهر با سلم و تور، به عنوان مشاور وی حضور می یابد و در کنار ایرانیان قرار می گیرد و قس علی هذا.
اینکه در این روزگار به تعبیر بیهقی، "مشتی نوخاسته" تاریخ را تکرار کرده اند و از دین دستمایه ای برای فرمانروایی خود برایران ایجاد کرده اند، گناه و کرده اعراب نیست. مثل این است که فردی با ماشین شما را زیر بگیرد و شما برای واکنش، به جای تنبیه آن فرد، ماشین را آتش بزنید. طبعا کار اشتباهی کرده اید، زیرا با ماشین می توان مریضی را به بیمارستان رساند، کار خیری کرد و خیلی چیزهای دیگر. امروز هم ما نباید اسلام را به باد انتقاد بگیریم بلکه باید بهره برداران از آن را منتقد باشیم و از آنان پاسخگویی بخواهیم.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که قصد توهین و اسائه ادب به هموطنان ترک خود را ندارم. بلکه متن صرفا متعلق به واکاوی پدیده ای تاریخی بوده و بی طرفانه نوشته شده است.
به اميد روزگاری خوش
08-11-15 یا همان 25-08-87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر