یکبار وقتی داشتم وب گردی می کردم به خاطرهی پرمعنایی از فرزند آیت الله خزعلی معروف در وبلاگش برخورد کردم؛ خواندنی است:
به زیارت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) رفته بودم. پیرمردی فرزانه از تجار قدیم خوزستان مرا دید. خاطرهای جالب از ۴۰ سال قبل نقل میکرد. او میگفت: ۴۰ سال قبل پای منبر پدرت در آبادان بودم. به فاصله ی کمی از مسجد، کاباره و کازینو بود و جمعی از جوانان به میگساری و لهو و لعب و قمار مشغول بودند.
به زیارت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) رفته بودم. پیرمردی فرزانه از تجار قدیم خوزستان مرا دید. خاطرهای جالب از ۴۰ سال قبل نقل میکرد. او میگفت: ۴۰ سال قبل پای منبر پدرت در آبادان بودم. به فاصله ی کمی از مسجد، کاباره و کازینو بود و جمعی از جوانان به میگساری و لهو و لعب و قمار مشغول بودند.
حضرت آیت الله بر فراز منبر با اشاره به انحراف جوانان فرمودند: "اگر ۲۴ ساعت رادیو و تلویزیون را به ما بدهند، خواهید دید که چگونه این جوانان را تربیت و اصلاح میکنیم."
سپس آن پیر فرزانه گفت: "به پدر بگویید هنوز ۲۴ ساعت نشده است؟!"
سپس آن پیر فرزانه گفت: "به پدر بگویید هنوز ۲۴ ساعت نشده است؟!"
به امید روزگاری خوش
08-11-24 یا همان 4-09-87
۳ نظر:
sasas
سلام. بابا صد سال دیگه هم بگذره همین آش و همین کاسه است.
وبلاگ جالبی دارین. همین جوری توی اینترنت پیداش کردم. بیشتر بنویسین اما یه ذره هم بهش تنوع بدین.
ارسال یک نظر