اما از زمان امضای آنچه قرارداد صلح با این رژیم خوانده می شود تاکنون این کشور بیش از پیش سیر قهقهرایی ایستادگی را پیموده است، تا جایی که دیگر اکنون بر هیچ عقل سلیمی پوشیده نیست که یکی از همدستان اسراییل نه در حملات خونین اخیر بلکه در تشدید محاصره علیه غزه و حتی شاید پیش تر از آن، همین حاکمان مصر هستند. حاکمانی که از مسئولیت حداقل سیاسی خود طفره می روند و آن چنان مسئله را کوچک و ناچیز نمایانده اند که گشودن گذرگاه رفح در برابر مردگان و نه زندگان را یکی از مهم ترین کمک های خود به فلسطینیان می دانند و چنان با افتخار حماس را به پذیرش آرامش با اسراییل می خوانند که گویی این برقراری آرامش همان وضعیت آرمانی و مطلوبی است که فلسطینیان از قرن گذشته تاکنون به دنبال آنند.
مصر حتی پیش از حملات اسراییل، وزیر خارجه این رژیم را میزبانی می کند تا از قاهره مهم ترین پایتخت جهان عرب به فلسطینیان هشدار دهد. مسئله ای که در تاریخ عرب سابقه نداشته است و باز همین مصر در واکنش به درخواست سوریه و قطر برای برگزاری نشست اضطراری سران کشورهای عضو اتحادیه عرب، تنها کشور دارای برخی ملاحظات نسبت به این درخواست می شود و آن قدر که برگزاری نشست سران را به تاخیر می اندازد، حمله زمینی نیروهای اسراییلی را زودهنگام می سازد.
از مصر انتظار می رفت به عنوان یکی از کشورهای مسئول در مسئله فلسطین خود کشورهای عربی را بر حول این مسئله گرد آورد و نه اینکه آن قدر به طرف عباس تمایل یابد که حماس در بی طرفی اش تشکیک نماید و بالاخره همین مصر دست به دامان ترکیه شود. مصر می بایست مسئولیت میانجی گری میان اعراب و اسراییل را به ترکیه می سپرد،(به مانند میانجیگری میان اسراییل و سوریه) مسئولیتی که تاکنون خود آن را به دست گرفته بود و خود را به عنوان کشوری بی طرف در منازعات عرب و اسراییل معرفی می کرد.
سوای مصر، برخی دیگر از کشورهای عربی نیز هر کدام به نحوی از انحاء در جنایات اسراییل علیه فلسطینیان دخیل اند. نمی توان از آنان به سادگی گذشت. در این میان، صد البته که حساب ملت های عرب از دولت ها یشان جداست و ملت ها به حداقل وظایف خود در قبال ملت فلسطین عمل کرده اند.
امروز اگر نزار قبانی زنده بود، بی تردید فریاد می زد : "وأخيرا.. قد أعلنوا وفاة العرب" (بالاخره وفات جهان عرب را اعلام کردند)
مصر حتی پیش از حملات اسراییل، وزیر خارجه این رژیم را میزبانی می کند تا از قاهره مهم ترین پایتخت جهان عرب به فلسطینیان هشدار دهد. مسئله ای که در تاریخ عرب سابقه نداشته است و باز همین مصر در واکنش به درخواست سوریه و قطر برای برگزاری نشست اضطراری سران کشورهای عضو اتحادیه عرب، تنها کشور دارای برخی ملاحظات نسبت به این درخواست می شود و آن قدر که برگزاری نشست سران را به تاخیر می اندازد، حمله زمینی نیروهای اسراییلی را زودهنگام می سازد.
از مصر انتظار می رفت به عنوان یکی از کشورهای مسئول در مسئله فلسطین خود کشورهای عربی را بر حول این مسئله گرد آورد و نه اینکه آن قدر به طرف عباس تمایل یابد که حماس در بی طرفی اش تشکیک نماید و بالاخره همین مصر دست به دامان ترکیه شود. مصر می بایست مسئولیت میانجی گری میان اعراب و اسراییل را به ترکیه می سپرد،(به مانند میانجیگری میان اسراییل و سوریه) مسئولیتی که تاکنون خود آن را به دست گرفته بود و خود را به عنوان کشوری بی طرف در منازعات عرب و اسراییل معرفی می کرد.
سوای مصر، برخی دیگر از کشورهای عربی نیز هر کدام به نحوی از انحاء در جنایات اسراییل علیه فلسطینیان دخیل اند. نمی توان از آنان به سادگی گذشت. در این میان، صد البته که حساب ملت های عرب از دولت ها یشان جداست و ملت ها به حداقل وظایف خود در قبال ملت فلسطین عمل کرده اند.
امروز اگر نزار قبانی زنده بود، بی تردید فریاد می زد : "وأخيرا.. قد أعلنوا وفاة العرب" (بالاخره وفات جهان عرب را اعلام کردند)
به امید روزگاری خوش
08-12-30 یا همان 10-10-87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر