
اما نگرانی مصر از حرکت حماس و دیگر جنبش های مبارز فلسطینی، همان نگرانی عربستان است، خاصه اینکه حماس در سرزمین و کشوری فعال است که مرز مشترک با مصر دارد و این در مقایسه با عربستان برای مصری ها بسیار خطرناک تر است. خاصه اگر بدانیم که جنبش اخوان المسلمین یکی از جنبش های فعال در مصر خود ریشه و پایه حماس است و تفکرات حماسی ها الهام گرفته از این جنبش است و طبعا زمانی که دستاوردهای سرشاخه های خود را ببیند، بسیار فعال تر از اکنون خواهد بود و این برای محمد حسنی مبارک بسیار نگران کننده خواهد بود.
در دهه نود، واشینگتن با اخوان المسلمین مصر و اردن وارد مذاکره شد و رهبران این دو کشور کوتاه ترین راه برای حفظ قدرت را کوتاه آمدن در برابر اسراییل و آمریکا دیدند و قرارداد اوسلو و معاهده وادی عربه امضا شد.
در کنار این عوامل، مصر با وجود آنکه زمانی رهبر آزاده ای نظیر جمال عبدالناصر را داشت و در جهان عرب به مادر دنیا معروف بود، اما به دلیل سوء مدیریت جانشینان عبدالناصر و اعمال فشارهای آمریکا، اکنون به کشوری وابسته به عربستان و ایالات متحده بدل شده است و طبیعتا اداره هشتاد میلیون مصری که اغلب افرادی بسیار حساس به دنیای پیرامون خود هستند، بسیار دشوار است. یادمان نرود که در همین روزهای گذشته، واشینگتن کمک های مالی خود به مصر را به دلیل تونل های فلسطینی در شبه جزیره سینا به تاخیر انداخت.
از این رو، مصر ترجیح می دهد تا با وجود عرب و سنی بودن حماسی ها، این جنبش ازمیان رود تا دردسرهایش کمتر شود و به آرامی کشتی قدرت را در این دنیای طوفان زده هدایت کند.
اما اردن: این کشور نیز همان نگرانی های دو کشور مصر و عربستان را دارد. خاصه اگر بدانیم که اردن از لحاظ اقتصادی بسیار وابسته به ایالات متحده است. فکر نمی کنم نیازی باشد دوباره توضیحات بالا را در اینجا تکرار کنم.
با این تفاصیل چندان عجیب نخواهد بود که عربستان و مصر مخالفت با کنفرانس دوحه درباره نوار غزه را آغاز کنند و تمامی تلاش خود را برای عدم حضور دیگر کشورهای عربی در این کنفرانس به کار گیرند. در این میان، حضور کشورهایی نظیر اندونزی، ایران، سنگال و ترکیه در این کنفرانس نیز مزید بر علت شد تا این کشورها کنفرانس یاد شده را کنفرانسی عربی تلقی نکنند و بیش از گذشته با آن مخالفت کنند.
به امید روزگاری خوش
در دهه نود، واشینگتن با اخوان المسلمین مصر و اردن وارد مذاکره شد و رهبران این دو کشور کوتاه ترین راه برای حفظ قدرت را کوتاه آمدن در برابر اسراییل و آمریکا دیدند و قرارداد اوسلو و معاهده وادی عربه امضا شد.
در کنار این عوامل، مصر با وجود آنکه زمانی رهبر آزاده ای نظیر جمال عبدالناصر را داشت و در جهان عرب به مادر دنیا معروف بود، اما به دلیل سوء مدیریت جانشینان عبدالناصر و اعمال فشارهای آمریکا، اکنون به کشوری وابسته به عربستان و ایالات متحده بدل شده است و طبیعتا اداره هشتاد میلیون مصری که اغلب افرادی بسیار حساس به دنیای پیرامون خود هستند، بسیار دشوار است. یادمان نرود که در همین روزهای گذشته، واشینگتن کمک های مالی خود به مصر را به دلیل تونل های فلسطینی در شبه جزیره سینا به تاخیر انداخت.
از این رو، مصر ترجیح می دهد تا با وجود عرب و سنی بودن حماسی ها، این جنبش ازمیان رود تا دردسرهایش کمتر شود و به آرامی کشتی قدرت را در این دنیای طوفان زده هدایت کند.
اما اردن: این کشور نیز همان نگرانی های دو کشور مصر و عربستان را دارد. خاصه اگر بدانیم که اردن از لحاظ اقتصادی بسیار وابسته به ایالات متحده است. فکر نمی کنم نیازی باشد دوباره توضیحات بالا را در اینجا تکرار کنم.
با این تفاصیل چندان عجیب نخواهد بود که عربستان و مصر مخالفت با کنفرانس دوحه درباره نوار غزه را آغاز کنند و تمامی تلاش خود را برای عدم حضور دیگر کشورهای عربی در این کنفرانس به کار گیرند. در این میان، حضور کشورهایی نظیر اندونزی، ایران، سنگال و ترکیه در این کنفرانس نیز مزید بر علت شد تا این کشورها کنفرانس یاد شده را کنفرانسی عربی تلقی نکنند و بیش از گذشته با آن مخالفت کنند.
به امید روزگاری خوش
09-01-17 یا همان 28-10-87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر