در روزهای اخیر موضع گیری های فراوانی درباره اظهارات و مواضع مصر، عربستان، اردن و برخی کشورهای مخالف برگزاری نشست سران درباره باریکه غزه و نیز کشورهای مخالف مقاومت در اراضی فلسطینی اعلام شده است.
برای پی بردن به دلایل و ریشه های مخالفت های رهبران این کشورها با مواضع حماس و جانبداری ضمنی از اسراییل باید به نکات زیر اشاره کرد:
به جرئت می توان گفت اساسی ترین دلیل مخالفت عربستان سعودی با مواضع حماس و عدم حمایت از این جنبش و دیگر جنبش های مبارز فلسطینی، ترس از ظهور حسن نصر اللهی جدید در خاورمیانه با الهام از تفکرات جمهوری اسلامی ایران است.
این هراس و نگرانی البته فقط مربوط به دوره کنونی نیست بلکه به سی سال پیش و به هنگام پیروزی انقلاب در ایران برمی گردد. در آن زمان آیت الله خمینی از صدور انقلاب به دیگر کشورهای اسلامی سخن گفت و مواضعی اتخاذ کرد که چندان برای کشورهای عربی منطقه جالب نبود. دلیل خوشایند نبودن این مواضع نیز دلایل متعددی داشت که اساسی ترین آنها شیعه بودن تفکر آیت الله خمینی، تلاش برای توسعه فعالیت های خارج از چارچوب نظام های سیاسی در منطقه که تحت عنوان مقاومت از آنها نام برده می شود، بود.
طبعا کشورهایی که به شیوه ای متفاوت از شیوه های نظام های سیاسی معاصر و در قالب نظام های قبیله ای و سلطنتی، مردم را اداره می کردند و روزگار می گذراندند از رویکرد انقلاب ایران و تلاش برای صدور آن به دیگر کشورها استقبال نمی کردند.
از این رو بود که صدام حسین با ایران "شیعه و غیر عرب" درگیر شد و صد البته که در این میان، نقش ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی نگران از این انقلاب را نمی توان نادیده گرفت. و در این میان، کشورهای عربی نیز به حمایت از وی پرداختند.
اکنون نیز که حماس با حمایت ایران در اراضی فلسطینی فعالیت می کند، هر چند که خود سعی در حفظ عربیت و قدسیت مسئله خود دارد و بر آن است تا ایران از آنها به صورت ابزار استفاده نکند، اما رهبران کشورهای عربی و به طور مشخص عربستان و اردن و نیز مصر با آنها مخالفت می کنند و در این میان، عرب بودن حماسی ها و سنی بودن آنها مهم نیست. مهم آن است که تفکر موسوم به مقاومت در کشورهایشان نفوذ و رشد نکند. از این رو، ناچارند تا با کشورهایی نظیر ایالات متحده و اسراییل همراهی کنند.
راه حل در این میان آن است که ایران از حمایت این جنبش و دیگر جنبش های مبارز فلسطینی تحت هر عنوانی خودداری کرده و بکوشد تا صادرات انقلاب خود به دیگر کشورها را حداقل تا زمان جلب اعتماد دوباره کشورهای عربی به حماس متوقف سازد. همان طور که می بینیم جمهوری اسلامی ایران به هر بهایی حاضر است از مسئله فلسطین برای صدور انقلاب خود بهره برداری کند و در این میان جان و مال مردم فلسطین چندان ارزشمند نیست و از این رو، در این باره ایران و اسراییل به رغم تفاوت اهداف، با هم یکی هستند. کمک های انسان دوستانه ایران را هیچ کس منکر نیست اما تا زمانی که این کشور از حماس حمایت می کند، به چشم دیگری به این کمک ها نگاه می شود.
برای پی بردن به دلایل و ریشه های مخالفت های رهبران این کشورها با مواضع حماس و جانبداری ضمنی از اسراییل باید به نکات زیر اشاره کرد:
به جرئت می توان گفت اساسی ترین دلیل مخالفت عربستان سعودی با مواضع حماس و عدم حمایت از این جنبش و دیگر جنبش های مبارز فلسطینی، ترس از ظهور حسن نصر اللهی جدید در خاورمیانه با الهام از تفکرات جمهوری اسلامی ایران است.
این هراس و نگرانی البته فقط مربوط به دوره کنونی نیست بلکه به سی سال پیش و به هنگام پیروزی انقلاب در ایران برمی گردد. در آن زمان آیت الله خمینی از صدور انقلاب به دیگر کشورهای اسلامی سخن گفت و مواضعی اتخاذ کرد که چندان برای کشورهای عربی منطقه جالب نبود. دلیل خوشایند نبودن این مواضع نیز دلایل متعددی داشت که اساسی ترین آنها شیعه بودن تفکر آیت الله خمینی، تلاش برای توسعه فعالیت های خارج از چارچوب نظام های سیاسی در منطقه که تحت عنوان مقاومت از آنها نام برده می شود، بود.
طبعا کشورهایی که به شیوه ای متفاوت از شیوه های نظام های سیاسی معاصر و در قالب نظام های قبیله ای و سلطنتی، مردم را اداره می کردند و روزگار می گذراندند از رویکرد انقلاب ایران و تلاش برای صدور آن به دیگر کشورها استقبال نمی کردند.
از این رو بود که صدام حسین با ایران "شیعه و غیر عرب" درگیر شد و صد البته که در این میان، نقش ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی نگران از این انقلاب را نمی توان نادیده گرفت. و در این میان، کشورهای عربی نیز به حمایت از وی پرداختند.
اکنون نیز که حماس با حمایت ایران در اراضی فلسطینی فعالیت می کند، هر چند که خود سعی در حفظ عربیت و قدسیت مسئله خود دارد و بر آن است تا ایران از آنها به صورت ابزار استفاده نکند، اما رهبران کشورهای عربی و به طور مشخص عربستان و اردن و نیز مصر با آنها مخالفت می کنند و در این میان، عرب بودن حماسی ها و سنی بودن آنها مهم نیست. مهم آن است که تفکر موسوم به مقاومت در کشورهایشان نفوذ و رشد نکند. از این رو، ناچارند تا با کشورهایی نظیر ایالات متحده و اسراییل همراهی کنند.
راه حل در این میان آن است که ایران از حمایت این جنبش و دیگر جنبش های مبارز فلسطینی تحت هر عنوانی خودداری کرده و بکوشد تا صادرات انقلاب خود به دیگر کشورها را حداقل تا زمان جلب اعتماد دوباره کشورهای عربی به حماس متوقف سازد. همان طور که می بینیم جمهوری اسلامی ایران به هر بهایی حاضر است از مسئله فلسطین برای صدور انقلاب خود بهره برداری کند و در این میان جان و مال مردم فلسطین چندان ارزشمند نیست و از این رو، در این باره ایران و اسراییل به رغم تفاوت اهداف، با هم یکی هستند. کمک های انسان دوستانه ایران را هیچ کس منکر نیست اما تا زمانی که این کشور از حماس حمایت می کند، به چشم دیگری به این کمک ها نگاه می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر