
اگر در همین ابتدای کلام بگویم وجود ما شکل گرفته از حروف و واژگان و در نتیجه جملات است، فکر می کنم سخن به بیراه نگفته ام. از آغاز تا پایان روز تمام افکار، تصورات، خواسته ها و تخیلات خود را در آوند واژه به دیگران عرضه می کنیم. اگر همین حروف به ظاهر خرد نبودند، طبعا به راحتی نمی توانستیم اندیشه های خود را بازگوییم؛ هر چند که این واژگان نیز خود نتیجه تفکر و اندیشه ورزی ماست و ما هر چه بیشتر پیشرفت کرده ایم، خزانه واژگانی امان گسترده تر و مملو تر شده است و در واقع واژه و اندیشه رابطه ای دو سویه دارند.
فکر می کنم نباید بیش از این درباره این دو مقوله بنویسم، چرا که این مبحث بسیار گسترده است و از توان این نوشتار خارج. پس بگذارید از این واژه گریزی بزنم به کاربرد و جایگاه آن در جامعه ایرانی و در واقع هدف این جستار.
بسیار اتفاق اتفاده که تعمیرکاری را برای تعمیر یکی از لوازم منزل فراخوانده اید و او را مهندس خطاب کرده اید یا مثلا به تزریقاتی بیمارستان گفته اید آقا یا خانم دکتر و مواردی مشابه اینها. زمانی که شما این عناوین را به کار می برید، آگاهانه یا ناآگاهانه تمام تلاش ها و زحمات افرادی را که کوشیده اند و به مهندسی و پزشکی و دیگر تخصص ها دست یافته اند، زیر سئوال برده اید. شاید اینگونه توجیه کنید که این کاربرد، همان کاربرد توسعی واژه است و یا مسامحتا آن را به کار می گیرید. طبعا شما هم می پذیرید که نمی توان کلمه مهندس را توسعه داد و به عبارتی ظرفیت زیادی به آن داد تا آن را برای یک تکنیسین یا یک تعمیرکار به کار برد. برخی واژگان ظرفیت های چندمعنایی را دارند یا قابل توسعه اند، حتی برخی ضمایر نظیر "من" در این بیت حافظ:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم.
این "من" در این بیت، "من نوعی" است و تمام افراد بشر را شامل می شود. اما مهندس چه؟ در واقع شما کلمه مهندس را توسعه نداده اید بلکه تنها شأن و منزلت آن را فرودین کرده اید.
یکی از مشکلات موجود در جامعه ایرانی، همین استفاده غیر مسئولانه از واژگان است. این مسئله بی تردید خاستگاه ها و علل مختلفی دارد که می توان به برخی از آنها اشاره کرد: نظیر نداشتن فرهنگ مسئولیت پذیری درقبال مسائل و وظایف که گستره آن چنان وسیع است که به این مبحث نیز نفوذ کرده است. طبعا چنانچه فرد بداند در قبال کاری که انجام می دهد، مسئول است و باید پاسخگو باشد، به صورتی بسیار طبیعی، کارها و وظایف خود را با دقت بیشتری انجام می دهد. این نکته درباره واژه و استفاده از آن نیز مصداق می یابد. اگر بدانیم که در قبال تمام واژگان و جملات و گفته ها و نوشته های خود مسئولیم، بی تردید آنها را با دقت بیشتری به کار می بریم. در نتیجه این فرایند، هر واژه معنای خود را می یابد و دایره توسعی واژگان به زبان مجاز و شعر و ادب منحصر می ماند و پس از گذشت مدت زمانی و پس از آنکه به صورت واژه ای کلیشه ای در زبان شعر و ادب بدل شد، به زبان خودکار و عادی منتقل می شود.
یکی دیگر از علل این مشکل، تعدد ملل و اقوام در ایران است. یکی ترک است، دیگری کرد، یکی بلوچ است و دیگری عرب و همین طور بقیه اقوام. اما چگونه؟ ببینید هر واژه ای ظرفیت معنایی خاصی دارد. اگر فرض کنید که فهم یک فارس از یک کلمه صد در صد است، در مقابل فهم یک ترک یا کرد از همان واژه، کمتر از صد در صد است. و این از آن روست که آن زبان، زبان مادری ترک یا کرد نیست. عکس این مسئله نیز صحیح است. شاید شما هم یک واژه مستهجن ترکی یا کردی یا هر زبان دیگری را با خیال راحت گفته اید اما در مقابل، اهل آن زبان برآشفته اند. زیرا فهم شما از آن واژه به اندازه فهم اهل آن زبان نیست.
فکر می کنم نباید بیش از این درباره این دو مقوله بنویسم، چرا که این مبحث بسیار گسترده است و از توان این نوشتار خارج. پس بگذارید از این واژه گریزی بزنم به کاربرد و جایگاه آن در جامعه ایرانی و در واقع هدف این جستار.
بسیار اتفاق اتفاده که تعمیرکاری را برای تعمیر یکی از لوازم منزل فراخوانده اید و او را مهندس خطاب کرده اید یا مثلا به تزریقاتی بیمارستان گفته اید آقا یا خانم دکتر و مواردی مشابه اینها. زمانی که شما این عناوین را به کار می برید، آگاهانه یا ناآگاهانه تمام تلاش ها و زحمات افرادی را که کوشیده اند و به مهندسی و پزشکی و دیگر تخصص ها دست یافته اند، زیر سئوال برده اید. شاید اینگونه توجیه کنید که این کاربرد، همان کاربرد توسعی واژه است و یا مسامحتا آن را به کار می گیرید. طبعا شما هم می پذیرید که نمی توان کلمه مهندس را توسعه داد و به عبارتی ظرفیت زیادی به آن داد تا آن را برای یک تکنیسین یا یک تعمیرکار به کار برد. برخی واژگان ظرفیت های چندمعنایی را دارند یا قابل توسعه اند، حتی برخی ضمایر نظیر "من" در این بیت حافظ:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم.
این "من" در این بیت، "من نوعی" است و تمام افراد بشر را شامل می شود. اما مهندس چه؟ در واقع شما کلمه مهندس را توسعه نداده اید بلکه تنها شأن و منزلت آن را فرودین کرده اید.
یکی از مشکلات موجود در جامعه ایرانی، همین استفاده غیر مسئولانه از واژگان است. این مسئله بی تردید خاستگاه ها و علل مختلفی دارد که می توان به برخی از آنها اشاره کرد: نظیر نداشتن فرهنگ مسئولیت پذیری درقبال مسائل و وظایف که گستره آن چنان وسیع است که به این مبحث نیز نفوذ کرده است. طبعا چنانچه فرد بداند در قبال کاری که انجام می دهد، مسئول است و باید پاسخگو باشد، به صورتی بسیار طبیعی، کارها و وظایف خود را با دقت بیشتری انجام می دهد. این نکته درباره واژه و استفاده از آن نیز مصداق می یابد. اگر بدانیم که در قبال تمام واژگان و جملات و گفته ها و نوشته های خود مسئولیم، بی تردید آنها را با دقت بیشتری به کار می بریم. در نتیجه این فرایند، هر واژه معنای خود را می یابد و دایره توسعی واژگان به زبان مجاز و شعر و ادب منحصر می ماند و پس از گذشت مدت زمانی و پس از آنکه به صورت واژه ای کلیشه ای در زبان شعر و ادب بدل شد، به زبان خودکار و عادی منتقل می شود.
یکی دیگر از علل این مشکل، تعدد ملل و اقوام در ایران است. یکی ترک است، دیگری کرد، یکی بلوچ است و دیگری عرب و همین طور بقیه اقوام. اما چگونه؟ ببینید هر واژه ای ظرفیت معنایی خاصی دارد. اگر فرض کنید که فهم یک فارس از یک کلمه صد در صد است، در مقابل فهم یک ترک یا کرد از همان واژه، کمتر از صد در صد است. و این از آن روست که آن زبان، زبان مادری ترک یا کرد نیست. عکس این مسئله نیز صحیح است. شاید شما هم یک واژه مستهجن ترکی یا کردی یا هر زبان دیگری را با خیال راحت گفته اید اما در مقابل، اهل آن زبان برآشفته اند. زیرا فهم شما از آن واژه به اندازه فهم اهل آن زبان نیست.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر