۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

آیا به کلمه احترام می گذارید 2

این یکی دیگر از مشکلاتی است که باعث می شود افراد واژگان را چندان مسئولانه به کار نبرند.
اما این آشفتگی زبانی بی تردید ناشی از آشفتگی فکر است. هر اندازه اندیشه اهل یک زبان آشفته و پراکنده و به اصطلاح بی سر و سامان باشد، افسار گسیختگی واژگان و جملات اهل آن زبان بیشتر خواهد بود. اما سامان یافتگی اندیشه باعث ساماندهی این پراکندگی و لغزشهای واژگانی خواهد بود. این نیز ناشی از اصل مهمی در زندگی ما انسانها یعنی نظم است. متاسفانه در جامعه ایرانی نظم به معنای واقعی آن وجود ندارد و فرد از زمان آغاز تکوین شخصیتش تا کهولتش چندان به نظم و منظم بودن پای بند نیست و بی تردید این تاثیر بسیاری در ترتیب و طبقه بندی واژگان در ذهنش دارد.
حال بگذارید اندکی به ژرفای این مبحث وارد شویم. شاید استفاده از کلمه مهندس یا دکتر و امثال اینها برای افرادی که این عنوانها را ندارند، مشکل حادی در جامعه و تکوین افکار و اندیشه های آن نداشته باشد، اما وقتی وارد زبان علم می شویم، مسئله اندکی پیچیده تر و حتی خطرناک هم می شود. حتما دیده اید سیاسیون هر گاه بخواهند از واژه ای بهره گیرند می کوشند با هشیاری بیشتری آن را به کار برند تا بعدها برای آنان به اصطلاح اسباب دردسر نشود. حال این بحث را در تاریخ و تاریخ نگاری تصور کنید. زمانی که موضوع رویارویی یا دوستی دو ملت پیش می آید. تاریخ نگاران می توانند با تاکید و تکرار شماری از واژگان، دو ملت را دوست یا دشمن سازند. حتما در تاریخ این واژه را دیده اید: تمدن اسلامی. طبعا این واژه باید در مقابل واژه دیگری نظیر تمدن یهودی یا تمدن مسیحی باید قرار گیرد اما واقعا چنین عناوین و تمدن هایی در تاریخ وجود دارند؟ طبعا خیر. چیزی که تاکنون در تواریخ خوانده ایم تمدن غربی یا اروپایی است. در واقع با استفاده از ترکیب تمدن اسلامی می توان گستره این تمدن را به نوعی محدود تر کرده و جنبه شرقی را از آن زدود. زمانی که هم صبغه شرقی از این تمدن زدوده شود، برخی از فرهنگ ها و ملل از این گستره خارج می شوند نظیر ملت های هند و چین و امثال اینها که جزو ملت های تمدن ساز شرقی بوده اند. ایجاد این گسست می تواند نوعی شکاف در میان آنها ایجاد کرده و چه بسا آنها را در برابرهم قرار دهد. نمونه دیگری از این انتخاب آگاهانه واژگان درباره دروزی های ساکن اراضی اشغالی مصداق دارد. اسراییل طی چند دهه گذشته تمام تلاش خود را کرده تا هویت عربی دروزی ها را از آنها سلب کرده و چنین القا کند که اینان نه عرب اند و نه مسلمان. بدین ترتیب نوعی رویارویی در داخل عربی های فلسطینی ایجاد کرده و به راحتی می تواند دروزی ها را در جرگه مجموعه های رویاروی با فلسطینیان وارد سازد. طی چند سال اخیر بسیاری از دروزی های سرزمین های اشغالی وارد ارتش شده و علیه هم تباران خود آتش می گشایند. ببینید واژه چه قدر تاثیر گذار است.
نمونه دیگر در تاریخ ایران، استفاده از واژه اعراب به هنگام سخن از فتح ایران به دست مسلمانان است. ایجاد رویارویی میان دو نژاد که هر کدام به اندازه توان خود در پیشرفت تمدن بشری حتی پیش از اسلام نقش داشته اند، اهداف بسیاری را می تواند برای برخی طرف ها ایجاد کند که شما هم می دانید منظورم کیست؟ حتما در مطلب مربوط به "در ژرفای تمدن ما" دیدید که چگونه وحدت مسلمانان عرب و ایرانی چگونه توانست تمدن عظیمی به نام تمدنی شرقی یا همان تمدن اسلامی را رقم زند. حال تصور کنید این قدرت عظیم اگر اکنون نیز احیا شود، چه تحولی در سطح جهانی صورت خواهد گرفت.
نمونه دیگر همین استفاده از کلمه عرب ها و اعراب است. در زبان عربی، عرب (که خود جمع کلمه عربی است) به معنای فرد شهرنشین و ساکن شهر است، اما اعراب (که جمع کلمه اعرابی است) به معنای بادیه نشین است. در کتاب لسان العرب از ابن منظور آمده : اگر به فرد عربی بگویید اعرابی ناراحت می شود و برعکس، اگر به فردی اعرابی بگویید عربی خوشحال می شود. در قرآن نیز این کلمه بسیار دقیق آمده و متاسفانه برخی مفسران در فهم آن دچار خطا شده اند.
می بینید که استفاده از واژگان به صورت مسئولانه و دقیق و آگاهانه چه نتایج مثبت و منفی ای را می تواند رقم زند. لطفا مسئولانه انتخاب کنید.
به امید روزگاری خوش
09-04-19 یا همان 30-01-88

هیچ نظری موجود نیست: