۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

کدام یک: میر، محسن، کروبی، نژاد2

اما کروبی : این چهره را هم از دوران کودکی می شناسم. اما چرا؟ فکر می کنم فرزند خونین شهر بودن و نسب به سه شهید رساندن دلیلی کافی برای شناخت کروبی از اوان کودکی باشد. او هم مانند میر حسین در دوران نوجوانی ام غیبش زد تا اینکه رسید به روزگار جوانی و سینه چاک کردن وی برای خاتمی – یار باوفایش- و ریاست مجلس و ....
کروبی – از نگاه من و انسان جایز الخطاست- برای انتقام آمده است. انتقام از احمدی نژاد و بازپس گیری حقی – از نظر ایشان البته – که از وی گرفتند. صرف نظر از انگیزه ایشان، کروبی برای روشنفکرانی که امید از اصلاح طلبان برگرفته و جنبش اصلاح طلبی را بسته به نیم جانی دیده اند، گزینه ناگزیر است. گزینه ای که در این وانفسا چاره ای جز آن نیست. برخی می گویند خیلی از اصلاح طلبان برای امتیاز گرفتن به دور او گرد آمده اند. اما مگر سیاست چیزی سوای بده بستان است حداقل در کشورهای جهان سوم؟ اما این هم هست: بابک احمدی یا مخلمباف یا سروش چه امتیازی از کروبی می خواهند بگیرند. غیر از این است که اینها فقط می خواهند نفس بکشند. البته باید دید اقبال مردم به کروبی چگونه است. کروبی به دلیل شکست های پیاپی در انتخابات مختلف، در اذهان مردم به عنوان فردی شکست خورده تصویر شده و این ضربه محکمی به کروبی است که باید دید تلاش چند ساله او برای زدودن این تصویر از اذهان مردم به ثمر نشسته است یا خیر؟
اما احمدی نژاد: برخلاف تصوری که همگی از این شخص در اذهان خویش داریم و تمام انتقادات خود را متوجه وی می سازیم اما باید اعتراف کرد که احمدی نژاد در حد و اندازه خویش خوب ظاهر شد – به رغم بسیاری از نقاط ضعفی که درباره آنها بعدها خواهم نوشت. اگر بخواهم صرفا یک مزیت او را بگویم، باید به عمل گرایی او اشاره کنم. از زمانی که شم سیاسی پیدا کرده ام و قوه مجریه و قضاییه و مقننه را شناخته ام، احمدی نژاد را تنها فردی می دانم که واقعا رئیس قوه اجراییه بود و حضور او را با تمام وجود در زندگی خویش لمس کردم. در منزل را که باز می کنی و می بینی که برق قطع شده است، سیاست های دولت و در نتیجه احمدی نژاد را به یاد می آوری. گرانی مسکن را که به یاد آوری، احمدی نژاد به ذهنت متداعی می شود و.... شاید بگویید چه قدر من احمق ام. خب احمق بودن هم صفتی است. اما یادتان نرود که رئیس قوه اجراییه یعنی فردی که اجرا می کند و به عبارتی عمل گراست. عمل گرایی یکی از برجسته ترین مزیت های احمدی نژاد بود – نمی گویم که تمام عمل گرایی اش مثبت و درست بوده .نه. نفس همین عمل گرایی خصیصه مهمی است که اصلاح طلبی همچون خاتمی از آن بی بهره بود. ای کاش که همین عمل گرایی احمدی نژاد آمیخته به اصلاح طلبی خاتمی بود. چه می شد! در هر صورت ایران امروز نیازمند رئیس جمهوری عمل گراست. نمی گویم احمدی نژاد بلکه می گویم عمل گرا آنهم عمل گرای مثبت. بعدها در این باره خواهم نوشت.
اما رضایی: برادر محسن رضایی را دوران دانشگاه شناختم و فهمیدم که در سپاه بوده و در دوران جنگ در جبهه تا اینکه دبیر مجمع شد و اکنون کاندیدای ریاست جمهوری. تقریبا بخش زیادی از ناظران سیاسی می دانند که ایشان رای نخواهند آورد. شاید ایشان هم این را بدانند. اما فکر می کنم ایشان با این انگیزه می آید که صرف همین کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری کشوری مهم همچون ایران نکته مهمی است. به هر حال ژست کاندیداتوری برای انتخابات و قرار گرفتن در میان چهار چهره برتر برای ریاست جمهوری خود ویژگی مهمی است که یک فرد می تواند از خلال آن جایگاهی کسب کند. نمی گویم ایشان جایگاهی در جامعه یا کشور ندارند بلکه منظورم این است که کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری اقدام مهمی است و ایشان را در سطح بین المللی شاخص تر خواهد کرد.
به هر حال، این شما و این چهار نفر .
به امید روزگاری خوش
19-05-09 یا همان 29-02-88

هیچ نظری موجود نیست: