۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

ملی گرایی؛ چرا این روزها؟

شاید دلایلی که در این جستار ارایه می شود، چندان به مذاق بسیاری از مخاطبان خوش نیاید و آنها را در حد آسمان به ریسمان بافتن و داشتن توهم توطئه و خیال پردازی تلقی کنند. در هر حال، هر کسی می تواند از ظن خود یار این نوشته شود.
این روزها فریاد ملی گرایی در گوشه و کنار این مملکت چندان بلند شده که گوش فلک را کر کرده است. بسیاری بر طبل کوروش کبیر می کوبند و شماری دیگر، ورود اعراب به سرزمین مادری شان را سبب ساز عقب ماندگی اش می دانند و از پیشرفت های ایران و عرب در پی تلاقی این دو تمدن غافل می مانند.
اما پرسش اینجاست که منادیان این شعارها که اغلب بدانها عمل نمی کنند، از ورای آنها چه می خواهند؟ و اینکه آیا این شعارها اقتضای زمانه است و به عبارتی دیگر، این شعارها روزی از روزها می بایست ظهور می کردند و امروز همان روزی است که اینها مجال بروز و ظهور یافته اند. اساسا چرا این شعارها در این برهه زمانی سر داده می شوند؟ آیا این موج ادامه می یابد یا در جایی متوقف خواهد شد؟
فارغ از اهدافی که منادیان داخلی این شعارها دنبال می کنند، هستند افرادی در خارج که آب به آسیاب این رویکرد می ریزند و آن را تقویت می کنند. اما هدف شان چیست؟
پس از آنکه ایالات متحده و در کنار آن اسراییل طی سال های اخیر توانستند رهبران ملت های عرب - حساب ملت و رهبران جداست- را به این نتیجه برسانند که دشمن اصلی اشان نه اسراییل بلکه ایران است، اکنون نوبت به ایرانیان رسیده است. آنان برای این کار بر سه ویژگی ایرانیان تاکید کردند و همان ها را دربوق و کرنا کردند: ایران شیعی فارس نژاد برخوردار از انرژی هسته ای. بخش اعظم ملت های عرب سنی اند و عوام الناس آنان علیه شیعیان موضع می گیرند. بهترین مثال اش همین عراق است. اختلافات تاریخی میان فارس و عرب - به علت سیاست های آن روزگار امویان- باعث تقابلی شده که در اذهان تثبیت شده و در هر برهه ای به علتی از علل، شدت گرفه است.برخورداری از انرژی هسته ای نیز مزید بر علت شده است. محدودیت جغرافیایی کشورهای عربی و از میان رفتن حس ناسیونالیستی شان باعث شده تا هر کدام به تنهایی از کشورهای بزرگ منطقه نظیر ایران، نگران باشند.
چنین در اذهان رهبران عرب تلقین شده که می توان با یک صلح و سازش، جهت موشکهای هسته ای اسراییل را به جایی دیگر و شاید ایران تغییر داد. برای همین هم، این رژیم چندان تهدیدی نیست. اما ایران برخوردار از انرژی هسته ای را چه؟
اکنون صف آرایی جهان عرب کامل شده است و دیگر رهبران عرب دشمن اصلی خود را نه اسراییل بلکه ایران می پندارند. پس باید به سراغ ایرانیان رفت. منشور کوروش کبیر چنان با هیاهوی رسانه ای از خارج از کشور دنبال شد که کسی باور نمی کرد اینهمه رسانه های غربی دلسوز تاریخ و تمدن این ملت اند. متاسفانه رسانه های داخلی و شاید در صدر آنها صدا و سیما هم به این دام افتادند. بعد از آن، این روزها ویدیویی از سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله منتشر شد که بنا به گفته همکاران حوزه خبر در آن،گفته بود تمدن ایرانیان کاملا عربی است و اصولا ایرانیان تمدنی ندارند.
ببینید چه زیرکانه در زمان اوج گرفتن احساسات ناسیونالیستی در واکنش به برخی رویدادها، چه سوژه هایی علم می شود و چه زیرکانه از این موج بهره برداری می شود.انتخاب مهره ها هم زیرکانه بوده. حسن نصر الله. یکی از افرادی که در بسیاری از محافل عوام الناس ایرانی به عنوان یکی از مظاهر عرب های سوء استفاده کننده از نفت ایران در کنار فلسطینیان معرفی می شود.
در این میان،شبکه های فارسی خارج از کشور نقشی کلیدی و محوری ایفا می کنند. آنان با سوار شدن بر این موج، این احساسات را تشدید می کنند و در این میان، تنها کسی که از قافله عقب مانده است، شبکه های داخلی است.
از آن رو که بسیاری از افکار عمومی با این شبکه ها قهر کرده اند، از این، کار تحمیل افکار و اغراض در مغز افکار عمومی داخلی بسیار سهل و آسان است.
دو ملت رودرروی هم صف آرایی کرده اند. باید تدبیری اندیشید.

هیچ نظری موجود نیست: