اگر از منظری سیاسی به این مسئله نگریسته شود، طبعا این اقدام توجیه پذیر خواهد بود. اگر الزیدی لنگه کفشی را به سوی یک رئیس جمهور پرتاب می کند، باید در لحظه مشاهده این اقدام، تجاوز به زنان مسلمان در زندان های آمریکا در عراق، کشتار کودکان و شهروندان و اقدامات شرکت های امنیتی آمریکایی و چند ملیتی در این کشور را به یاد آورد و بدین ترتیب با مقایسه و سنجش این دو، بتوان درباره آن به قضاوت نشست.
حمله الزیدی به بوش اگر چه از دید اجتماعی نوعی بی نزاکتی و بی اخلاقی است که نمی بایست صورت می گرفت و به رغم محکومیت های داخلی که تنها از سوی کردهای عراقی به سوی آن گسیل شد، اما از لحاظ سیاسی، شاید بتوان گفت این حمله کمترین کاری است که یک شهروند عراقی و یک فرد در قبال سیاست های آمریکا در عراق و در کل خاورمیانه انجام داده است.
چه بسا تظاهرات و تایید های عراقی ها و دیگر کشورهای جهان در قبال این مسئله را نوعی احساسات گری دانست اما در نظام های دمکراتیک نمی توان از این واکنش های مردمی ولو احساساتی به آسانی گذشت.
همین اقدام کافی بود تا میزان خشم خفته افکار عمومی خاورمیانه از اقدامات و سیاست های خطای آمریکا در کشورهای مسلمان سنجیده شود.
می توان این اقدام الزیدی را همان رفراندمی دانست که قرار است در جولای آینده درباره پیمان امنیتی عراق و آمریکا به اجرا گذارده شود و در دیدی فراگیرتر و وسیع تر، می توان آن را واکنش طبیعی مردم کشورهایی دانست که از رویکردهای سیاسی آمریکا در خاورمیانه به ستوه آمده اند.
عقلای ایالات متحده و دولت جدید واشینگتن اکنون در برابر آزمونی سخت قرار گرفته اند. دولت اوباما می باید تمام تلاش خود را برای تصحیح سیاست های خطای دولت پیشین خویش به کار بندد. آمریکا اکنون در گرداب بحران اقتصادی عظیمی گرفتار آمده است که در صورت گسترش این ماجرا به حوزه سیاست، بی تردید برای این کشور نتایج نه چندان میمون و فرخنده ای در پی خواهد داشت. دولت اوباما باید هر آن منتظر اعتراضی از این نوع باشد. دولت المالکی با بستن این پیمان و با توجه به نزدیک شدن به روزهای سخت انتخابات، باید منتظر روزهای دشوارتری باشد. بی تردید حاکمان دیگر کشورها هم نباید چندان روزهای سال آینده میلادی را آرام و بی دردسر تصور کنند و چنین اقدامی را دست کم بگیرند.
حمله الزیدی به بوش اگر چه از دید اجتماعی نوعی بی نزاکتی و بی اخلاقی است که نمی بایست صورت می گرفت و به رغم محکومیت های داخلی که تنها از سوی کردهای عراقی به سوی آن گسیل شد، اما از لحاظ سیاسی، شاید بتوان گفت این حمله کمترین کاری است که یک شهروند عراقی و یک فرد در قبال سیاست های آمریکا در عراق و در کل خاورمیانه انجام داده است.
چه بسا تظاهرات و تایید های عراقی ها و دیگر کشورهای جهان در قبال این مسئله را نوعی احساسات گری دانست اما در نظام های دمکراتیک نمی توان از این واکنش های مردمی ولو احساساتی به آسانی گذشت.
همین اقدام کافی بود تا میزان خشم خفته افکار عمومی خاورمیانه از اقدامات و سیاست های خطای آمریکا در کشورهای مسلمان سنجیده شود.
می توان این اقدام الزیدی را همان رفراندمی دانست که قرار است در جولای آینده درباره پیمان امنیتی عراق و آمریکا به اجرا گذارده شود و در دیدی فراگیرتر و وسیع تر، می توان آن را واکنش طبیعی مردم کشورهایی دانست که از رویکردهای سیاسی آمریکا در خاورمیانه به ستوه آمده اند.
عقلای ایالات متحده و دولت جدید واشینگتن اکنون در برابر آزمونی سخت قرار گرفته اند. دولت اوباما می باید تمام تلاش خود را برای تصحیح سیاست های خطای دولت پیشین خویش به کار بندد. آمریکا اکنون در گرداب بحران اقتصادی عظیمی گرفتار آمده است که در صورت گسترش این ماجرا به حوزه سیاست، بی تردید برای این کشور نتایج نه چندان میمون و فرخنده ای در پی خواهد داشت. دولت اوباما باید هر آن منتظر اعتراضی از این نوع باشد. دولت المالکی با بستن این پیمان و با توجه به نزدیک شدن به روزهای سخت انتخابات، باید منتظر روزهای دشوارتری باشد. بی تردید حاکمان دیگر کشورها هم نباید چندان روزهای سال آینده میلادی را آرام و بی دردسر تصور کنند و چنین اقدامی را دست کم بگیرند.
08-12-17 یا همان 27-09-87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر