۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

مرد دو هزار چهره و لایه های نهان آن 1

هر پوستی را مغزی در اندرون است و هر روساختی را زیرساختی. اینکه همگان شعر حافظ را می خوانند و از آن لذت می برند، از آن روست که شعر حافظ چند لایه است و هر کس لایه مطلوب خود را در آن می یابد.
اساسا این ویژگی هنر و هنرمندان است که هر کدام با ابزار خاص خویش اهداف و نیات خود را بیان می کنند. شاعر با ابزار واژه و نقاش با ابزار تصویر و عکاس با عکس و سینماگران با فیلم و طنزپردازان با ابزار خنده.
شاید بتوان گفت طنزپردازان (در هر عرصه گفتاری و نوشتاری و دیداری) تنها هنرمندانی هستند که از ابزار بیان و تصویر و ... استفاده معکوس می کنند و همین بهره گیری وارونه و باژگونه آنان را به مقصودشان می رساند. یک کاریکاتوریست زوایای یک کاستی را بزرگتر می کند و باعث درنگ بیننده می شود. طنزنویس نیز این گونه است.
اساسا این ویژگی همان حد فاصل هنر و ناهنر است. تفاوت زبان خودکار و زبان هنری در همین است که این دومی درنگ انگیز می شود و Defamilirezation يا همان آشنایی زدایی می کند و با ایجاد برخی موانع و ناآشنایی ها باعث درنگ خواننده و بیننده می شود و او را به تفکر وامی دارد. لذت خواننده هم زمانی است که این لایه ها را کشف کند و به معنا و مقصود پی ببرد.
حال به طنز گریزی بزنیم. بی تردید طنز نیز از این لایه ها و ویژگی ها خالی نیست و از این مسئله برکنار نه. طنز به رغم ظاهر خنده انگیز خود، لایه ای سرشار از انتقاد و خشم را در خود نهفته دارد که خواننده یا بیننده نباید تنها به لایه خنده خیزی آن بسنده کند و از انتقاد کنندگی آن دیده پوشیده دارد.
طنز مهران مدیری نیز از این دست است. به ظاهر خنده دار و در نهان منتقد با تیغی تیز. در گوشه گوشه طنز دو هزار چهره، انتقادها و نقدهای شدید اللحنی نهفته است که می باید از آن ها درس گرفت و نیشخند آنها را به محمل جد گرفت.
اگر بپذیریم که در طنز ابزارها زیادند و نماد و نماد سازی و رفتار معکوس بخشی از این ابزارهایند، درمی یابیم که آن هواپیما نماد کشور است با آن همه مسافر (مردم جامعه) می باید خلبانی شایسته و آگاه به ریز و درشت آن را به سرمنزل مقصود برساند. زیرا مسافران زمام جان و هستی خود را به دست وی سپرده اند و او باید حافظ و نگاهدار خوبی باشد.
حال به این جمله جالب و درس انگیز مهران مدیری دقت کنیم : "چه شغل باحالی است این خلبانی". بی تردید هر کسی شایستگی و توانایی خلبانی و مدیریت کشور را ندارد و آنانی که به تصادف و به مقتضای شانس و اقبال و نه براساس شایستگی به این درجه دست یافته اند، از این کار لذت فراوان می برند، چرا که "شما هرچی دلتون بخواد بهتون می دن." طبیعتا آن کس که خبره و تجربه کافی برای مدیریت کشور را ندارد، نباید سکان این مملکت را به دست گیرد، چرا که مردم را به هلاک سوق می دهد.
حال فلش بکی بزنید به اعترافات مهران مدیری که "یقه بسته است، چهره ای پریشان و ته ریشی دارد و آن ژاکت معنا دار را بر تن کرده (که خودتان می دانید یادآور چیست)؛ او در ضمن اعترافات خود درباره هواپیما به افسر بازجو می گوید: "من خیلی سعی می کردم که به مسافرا کمک کنم.خیلی سعی کردم برایشان کاری کنم."
بله چه بسا که فرد مورد انتقاد که در این سریال در مهران مدیری نمادینه شده است، نیت خیری داشته باشد اما زمانی که توانایی و قدرت مدیریت هواپیما و مسافران را ندارد، همان به که کار را به کاردان بسپارد و خود کناره گیرد.
در بخش دیگری از این قسمت که دو فرد به دنبال خریدن سهامی هستند و می خواهند پول و پله ای به هم بزنند، فرد کاریاب - یا هر عنوانی که داشته باشد-، به هنگام توصیه برای تشکیل هیئت مدیره، به آنها می گوید :"مدرک پدرک خواستید برایتان جور می کنم". نیش بسیار تیز و معنی داری که مهران مدیری برای آنکه حساسیت برخی ها را برنیانگیزد، آن را به فرد نقش دوم یا سومی سپرده تا آن را بگوید. وخودتان مقصود را هم می دانید.
مدیری به صورتی بسیار زیبا و غیر محسوس به یکباره و پس از فرود آمدن "خلبان نما"، وی را در جامه فرد دیگری قرار می دهد و این بار تیغ تیز انتقاد خود را به سوی بخش دیگر می چرخاند: جامعه ورزش که در قطبی نمادینه شده است. البته شاید مهران مدیری در این بخش چندین قصدی نداشته باشد و من چنین برداشتی کرده باشم اما من از چند نماد به این برداشت رسیده ام: اول اینکه این مربی فوتبال یک آمریکایی ایرانی الاصل است.او چمدان بزرگ قرمز رنگی دارد و ماشینی هم که او را تا جایی که انتظارش می کشند می رساند، قرمز رنگ است و نامش را به روی پارچه نوشته به رنگ قرمز نوشته اند و جالب اینجاست که نام "شکیبا" را برای وی برگزیده است. مهران با این نام، قصد آن دارد که بگوید: قطبی فردی ناشکیب بود و نتوانست ناملایمات را تحمل کند وبسیار زود از صحنه فوتبال ایران رفت و البته در معنایی توسعی، می گوید: باید برای تقبل مسئولیت، شکیبا هم باشیم و ناشکیبایی برای مسئولان قابل قبول نیست.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست: