
نمي دانم آرتور کاستلر را می شناسید یا خیر. اگر بخواهید او را بشناسید، این چند پاراگراف را بخوانید تا با هم به سراغ نکته اصلی مطلب برویم. پدرش مجاری، مادرش اتریشی، خودش متولد بوداپست در اوایل قرن میلادی گذشته است. یهودی است و اندکی قبل از جنگ جهانی دوم به انگلیس پناهنده شد. او در وین عضو یک حزب صهیونیستی شد و جزو منادیان مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.به فلسطین اشغالی رفته و سپس عازم برلین شده و در آنجا به کار مطبوعات پرداخته. در آنجا عضو حزب کمونیست آلمان شد. از اوکراین، آسیای میانه از باکو تا مرزهای افغانستان را دیده و با برخی از رهبران شوروی سابق در مسکو هم دیدار داشته. سپس از گشت و گذاری در اروپا به لندن رفته و در آنجا رمان تاریکی در میانه روز را علیه استالین نوشته. در این زمان از مواضع کمونیستی خود عدول کرده بود. اما بعدها و در پی این همه تجربه از مواضع خود درباره ضرورت مهاجرت یهود به فلسطین هم برگشته و کتابی نوشته به نام "قبیله سیزدهم ویهودیان امروز."
این کتاب که به فارسی هم ترجمه شده پژوهشی عمیق در ریشه دولت یهودی خزر در قرون وسطا و نتایج آن بر جهان کنونی و پیوند آن با یهودیان امروز است. همه او را با این کتاب می شناسند. این کتاب مانند پروتوکلهای حکمای صهیون با مخالفت شدید طرفداران مکتب صهیونیسم مواجه شده و چندان در میان اقشار تحصیلکرده حداقل ایرانی نام و نشانی ندارد.
اما آرتور در این کتاب می خواهد چه بگوید؟ این همان هدف اصلی این نوشته است. او در پی مطالعه در کتب متعدد از جمله تاریخ مسعودی که در نزد غرب به هرودت عرب مشهور است، به نتایج جالبی دست یافته که فکر می کنم ما نباید هم چندان از آنها غافل باشیم:
کاستلر در لابه لای کتاب خود یادآور می شود یهودیان اروپا که اکنون ساز بازگشت به فلسطین سرزمین موعود را می نوازند، اصلا فلسطینی و اصالتا یهودی نیستند. اینان خزریانی بوده اند که در منطقه شمال دریای خزر ساکن بوده اند و به دلایل تاریخی و سیاسی این منطقه را به مقصد اروپا ترک کرده و در آنجا آنهم به دلایل سیاسی دین یهود را برگزیده اند. البته بخشی از اینان پیش از عزیمت به اروپا، یهودی بوده اند. آنان از آنجا بوق و کرنای رفتن به فلسطین را نواخته اند. از نگاه کاستلر اینان حقی ندارند که دم از بازگشت بزنند. چرا که اصلا فلسطینی نیستند تا حق بازگشت به سرزمین موعود شامل حالشان شود. اینان بعدها به دین یهود گرویده اند. اگر کسی در این میان حق بازگشت به سرزمین موعود یعنی فلسطین را دارد، یهودیان شرقی فلسطینی تبارند که شمار آنان هم اندک است.
وی سپس به این نکته تاریخی اشاره می کند که یهودیان یا همان قوم بنی اسراییل (می دانید که اسراییل در دین یهود همان حضرت یعقوب است) متشکل از دوازده قبیله اند که نسب به فرزندان حضرت یعقوب می رسانند. اما در این میان، از نگاه کاستلر این خزریان قبیله و مردمانی هستند که می کوشند خود را به جرگه این دوازده قبیله وارد سازند. از این رو در دید وی، اینان قبیله سیزدهم اند و اصل و ریشه ای اسراییلی ندارند.
کاستلر در کتاب قبیله سیزدهم به این دلایل استناد نکرده و دلایل وراثتی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی و فرهنگی را واکاویده و از این رو کتابش کتابی مستند و بر پایه اصول و بنیادهای علمی است.
طبیعتا مطالعه این کتاب در گشودن بسیاری از ابهامات موجود در اذهان ما ایرانیان درباره مسئله فلسطین و اسراییل و چه بسا تغییر مواضع ما در این باره تاثیر فراوان دارد.
او در کتاب خود به فرق میان اسراییل و یهود قائل است و.... جهت آگاهی از این تفاوت ها و استدلالات آرتور کاستلر به کتاب وی مراجعه فرمایید. راستی برای دیدن عکس ایشان ظاهرا نباید خودتان را به زحمت بیندازید چون که به سختی پیدا می شه اما می تونین تصویر کتابش را ببینید. کتاب ایشان به زبان انگلیسی و عربی در اینترنت موجود است.
به امید روزگاری خوش
این کتاب که به فارسی هم ترجمه شده پژوهشی عمیق در ریشه دولت یهودی خزر در قرون وسطا و نتایج آن بر جهان کنونی و پیوند آن با یهودیان امروز است. همه او را با این کتاب می شناسند. این کتاب مانند پروتوکلهای حکمای صهیون با مخالفت شدید طرفداران مکتب صهیونیسم مواجه شده و چندان در میان اقشار تحصیلکرده حداقل ایرانی نام و نشانی ندارد.
اما آرتور در این کتاب می خواهد چه بگوید؟ این همان هدف اصلی این نوشته است. او در پی مطالعه در کتب متعدد از جمله تاریخ مسعودی که در نزد غرب به هرودت عرب مشهور است، به نتایج جالبی دست یافته که فکر می کنم ما نباید هم چندان از آنها غافل باشیم:
کاستلر در لابه لای کتاب خود یادآور می شود یهودیان اروپا که اکنون ساز بازگشت به فلسطین سرزمین موعود را می نوازند، اصلا فلسطینی و اصالتا یهودی نیستند. اینان خزریانی بوده اند که در منطقه شمال دریای خزر ساکن بوده اند و به دلایل تاریخی و سیاسی این منطقه را به مقصد اروپا ترک کرده و در آنجا آنهم به دلایل سیاسی دین یهود را برگزیده اند. البته بخشی از اینان پیش از عزیمت به اروپا، یهودی بوده اند. آنان از آنجا بوق و کرنای رفتن به فلسطین را نواخته اند. از نگاه کاستلر اینان حقی ندارند که دم از بازگشت بزنند. چرا که اصلا فلسطینی نیستند تا حق بازگشت به سرزمین موعود شامل حالشان شود. اینان بعدها به دین یهود گرویده اند. اگر کسی در این میان حق بازگشت به سرزمین موعود یعنی فلسطین را دارد، یهودیان شرقی فلسطینی تبارند که شمار آنان هم اندک است.
وی سپس به این نکته تاریخی اشاره می کند که یهودیان یا همان قوم بنی اسراییل (می دانید که اسراییل در دین یهود همان حضرت یعقوب است) متشکل از دوازده قبیله اند که نسب به فرزندان حضرت یعقوب می رسانند. اما در این میان، از نگاه کاستلر این خزریان قبیله و مردمانی هستند که می کوشند خود را به جرگه این دوازده قبیله وارد سازند. از این رو در دید وی، اینان قبیله سیزدهم اند و اصل و ریشه ای اسراییلی ندارند.
کاستلر در کتاب قبیله سیزدهم به این دلایل استناد نکرده و دلایل وراثتی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی و فرهنگی را واکاویده و از این رو کتابش کتابی مستند و بر پایه اصول و بنیادهای علمی است.
طبیعتا مطالعه این کتاب در گشودن بسیاری از ابهامات موجود در اذهان ما ایرانیان درباره مسئله فلسطین و اسراییل و چه بسا تغییر مواضع ما در این باره تاثیر فراوان دارد.
او در کتاب خود به فرق میان اسراییل و یهود قائل است و.... جهت آگاهی از این تفاوت ها و استدلالات آرتور کاستلر به کتاب وی مراجعه فرمایید. راستی برای دیدن عکس ایشان ظاهرا نباید خودتان را به زحمت بیندازید چون که به سختی پیدا می شه اما می تونین تصویر کتابش را ببینید. کتاب ایشان به زبان انگلیسی و عربی در اینترنت موجود است.
به امید روزگاری خوش
09-04-05 یا همان 16-01-88
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر