فارغ از تمامی وابستگی های فکری - که هر انسانی در این کره خاکی نمی تواند از آن بری و برکنار باشد- می خواهم به موضوعی اشاره کنم که این روزها نقل و نبات بسیاری از محافل است. مخالفت های متوالی اصلاح طلبان با دولت محافظه کار و اصرار آنان بر ادامه افشاگری و ... بسیاری را به یافتن راه حلی برای این مسئله برانگیخته است. بنده در مقامی نیستم که بخواهم راه حلی برای این مسئله به دست دهم اما به هر حال، به عنوان پیشنهاد و بنا به برخی واقعیات چیزهایی می نگارم.
رک و راست باید به طیف اصلاح طلب بگویم که بهترین راه حل در شرایط کنونی "عقب نشینی" است. حتما برآشفته می شوید؛ اما من گفتم در شرایط کنونی. اما شرایط کنونی چه هستند؟ برکنار از شرایط حاکم در کشور که بخش های وسیعی از جامعه را به تعطیلی کشانده، باید به شرایط خارج نیز نظر انداخت.طبعا ایران برکنار از تحولات منطقه ای و بین المللی نیست.در شرایط کنونی، آمریکا ترجیح می دهد از دولت کنونی حمایت و جانبداری کند. البته آمریکا به صورت علنی حمایت نمی کند اما سکوت معنا دار آن درباره تحولات جاری در ایران و ارسال چند هواپیمای مسافربری به ایران از طریق ونزوئلا -آخرش این ونزوئلا به درد ایران خورد- و آمادگی دو طرف برای مذاکره همگی حاکی از این امر است. بنابراین، اصلاح طلبان در شرایط کنونی می توان گفت دست بسته اند و راهی جز کنار آمدن با واقعیت های جاری ندارند.
برای اینکه ثابت شود تلاش بی حمایت هژمونی بی فایده است، نمونه مصر و عراق را یادآوری می کنم. احزاب فعال در مصر و آگاهان و فعالان سیاسی در مصر اگر بیشتر از ایران نباشند، کمتر از آنها نیستند اما مگر طی این چند سال به نتیجه رسیده اند، خیر. صدام در عراق - در صدد مقایسه ایران با عراق نیستم- تا زمانی که دست آمریکا پشتش را گرفته بود، هیچ کدام از احزاب سیاسی نتوانست در برابر آن قامت راست کند و زمانی هم که تاریخ انقضایش رسید، با تمام قدرت و جبروتش به کناری رانده شد.
حال، آیا این عقب نشینی به مصلحت است. می گویم بله. چرا؟ چون آمریکا دیر یا زود - تقریبا دو طرف به توافق رسیده اند- با ایران بر سر میز مذاکره خواهد نشست. دو طرف زمانی که بر سر میز مذاکره می نشینند، چند پرونده را به بررسی خواهند گذاشت که در مقابل شماری از آنها به نتیجه می رسند البته با شرط و شروطی از هر دو طرف و بر سر دو پرونده هرگز به توافق نخواهند رسید. نخستین پرونده ای که دو طرف بر سر آن بحث خواهند کرد، موضوع عراق است، سپس افغانستان. ایران و آمریکا با اندکی بده بستان و جرح و تعدیل بر سر این دو به توافق می رسند. آمریکا می خواهد ایران توان خود را از عراق بیرون کند و راه را برای ارسال نیروهای کمکی به ناتو در افغانستان باز کند. ایران می خواهد که تحریم حداقل تا حدودی برداشته شود یا تماما، جنگ رسانه ای علیه آن متوقف شود و شماری دیگر از مطالبات. اما مذاکرات زمانی به بن بست خواهد رسید که دو موضوع استراتژیک و راهبردی هسته ای و فلسطین بر سر میز گذارده شود. ایران حضور خود در منطقه شامات (فلسطین، لبنان، سوریه و...) را نتیجه سی سال تلاش بی وقفه می داند که نادیده گرفتن آن به معنای از بین رفتن تمامی این تلاشهاست و طبیعتا عقب نشینی از منطقه شامات که از قرن ها پیش صحنه رویارویی شرق و غرب بوده و برای ایران بعدی استراتژیک دارد،ناممکن است. برنامه هسته ای نیز پرونده دیگری است که ایران هرگز از آن کوتاه نخواهد آمد، چرا که عقب نشینی ایران از این پرونده به معنای شکستن ابهت و عظمت آن در منطقه و در برابر دشمن اصلی اش اسراییل خواهد بود. اگر بخواهیم سیاسی تر بگویم، می توان گفت: هر دو طرف استراتژ یهایی دارند و تاکتیکهایی. استراتژی های ایران فلسطین و برنامه هسته ای است و استراتژی آمریکا حذف ایران به صورت کامل از بازی. تاکتیک های ایران، عراق و افغانستان اند که می توان با گرفتن امتیاز از رقیب، اندکی از آنها کوتاه آمد. تاکتیک های آمریکایی ها نیز اعلام پیروزی نظامی و مدنی در این دو کشور برای تحقق وعده های اوباماست.
نتیجه: اینکه آمریکایی ها به صورت ظاهر و اولیه با ایران بر سر دو موضوع نخست کنار خواهند آمد و امتیاز خواهند داد اما درکنار آن می کوشند تا زمینه را برای حذف رقیب فراهم سازند. آنهم با حمایت از مخالفان دولت. چرا که اوباما با وعده هایی جذاب به سراغ آمریکایی ها و دنیا آمده و نمی خواهد که سر خورده و شکست خورده کرسی ریاست جمهوری را ترک کند. بنابراین برای تحقق اهداف خود به ایران تا مدت زمان مشخصی امتیاز خواهد داد اما در عین حال از پشت سر به حریف آن عنایت خواهد داشت. این را هم یادتان نرود که آمریکا اکنون روسیه را با جابه جایی چند موشک خریده و آقای مدودف طی روزهای گذشته گفته که از این به بعد به نگرانهای اوباما بیشتر توجه خواهد کرد و مگر نگرانی اوباما در منطقه که قلب تپنده اقتصاد آمریکاست چیست؟ چیزی غیر از ایران است؟ طبعا نه. از این رو، آمریکا در حال حاضر در حال خریدن هم پیمانان ایران در خارج است و در آینده مخالفان دولت در داخل را حمایت خواهد کرد. ببینید چه سیاست زیرکانه ای است. این هم یادتان نرود که آمریکا سال 2015 موشکهای جدید را در اروپا مستقر می کند که این هم به نوبه خود بسیار بامعناست.
من - باور كنيد- بي طرفم اما فقط به محافظه کاران پیشنهاد می کنم مراقب بازی حریف باشند و به اصلاح طلبان هم.
به امید روزگاری خوش09-09-20 یا همان 29-06-88
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر