نزار قبانی را همه می شناسند.
دستت
دستت که نشست بر دوشم
***
آن زیبا را چگونه نپذیرم؛
***
آن کوچک، دخترکی است که رمید
نکته : واژه نوساخته "نپروازد" را برسیاق واژه نوساخته "بپروازان" آورده ام که دکتر رضا براهنی در متن ادبی "تمرکز نشئه" آن را به کار برده است. ایشان آن را در کارکردی گذرایی آورده و در اینجا در کارکرد ناگذرایی آمده است. او را بگوی: مخاطب معشوق است و او دستش . صفت سفید در آخر شعر مربوط به دست است و نه زن. می توانستیم ترکیب "سفید دست، زنی" را به کار ببریم اما از آن رو که نخواستیم بند آخر تنها به عبارت "گیراتر و پاک تر از این" منحصر ماند، ناچار آن را به صورت موجود در متن آوردیم.
يدكِ التي حطت على كتفي
كحمامة نزلت لكي تشرب
عندي تساوي آلف أمنية
يا ليتها تبقى ولا تذهب
الشمس نائمة على كتفي
قبلتها آلف ولم اتعب
●●●●
تلك الجميلة كيف ارفضها
من يرفض السكنى على كوكب
قولي لها تمضي برحلتها
فلها جميع ما ترغب
تلك الجميلة كيف أقنعها
آني بها معجب
●●●●
يدك الصغيرة طفلة هربت
ماذا أقول لطفلة تلعب
أنا ساهر و معي يد امرأة
بيضاء هل أشهى وهل أطيب
=================
آتش زن ِ سرزمین روم
ای آتش زن ِ سرزمین روم
بس کن حرف را وراج [!]
بس کن راه رفتن روی اعصاب ویرانم
چه بنامم هر آنچه را کردی؟
سادیسم ... منفعت جویی
دزدی دریایی [یا] ... پستی
چه بنامم هر آنچه را کردی؟
ای که درهم آمیختی عشق با تجارت را
و پاکدامن منشی با روسپی گری را
چه بنامم هر آنچه را کردی؟
که نمی یابم عبارت های کافی را
آتش زده ای به کل سرزمین روم
تا روشن بکنی سیگاری را
حارقة روما
حارقة روما
كفي عن الكلام يا ثرثارة
كفي عن المشي على أعصابي المنهارة
ماذا اسمي كل ما فعلته
ساديه .. نفعيه
قرصنه .. حقارة
ماذا اسمي كل ما فعلته ؟
يا من مزجت الحب بالتجارة
والطهر بالدعارة
ماذا اسمي كل مافعلته ؟
فإنني لا أجد العبارة
أحرقت روما كلها
لتشعلي سيجاره
۱ نظر:
أحرقت روما كلها
لتشعلي سيجاره
... چقدر مصداق این جمله رو زیاد می بینم امروز...
موفق باشید مثل همیشه همکار قدیمی.
ارسال یک نظر