در مبحث قبل درباب سهم دختران از ارث پدرانشان سخن رفت. در اینجا به موضوع مناقشه انگیز تعدد همسران اشاره می کنیم. طبعا قرآن متنی وحیانی و فهمش بشری است و بشر متعددند و از این رو، همان گونه که من فهمی از قرآن دارم، دیگری نیز حق دارد براساس بنیادهای علمی، فهمی دیگر و متفاوت درباب آیات قرآن ارایه دهد. در پایان قضاوت با خرد آدمیان است نه با احساسشان.اما آیا تعدد همسران در عصر حاضر جایز است و بنیاد تعدد همسران در قرآن چیست و چرا قرآن به قول برخی، در حق زنان اینگونه اجحاف ورزیده است؟آیه : وآتوا اليتامى أموالهم ولا تتبدلوا الخبيث بالطيب ولا تأكلوا أموالهم إلى أموالكم إنه كان حوبا كبيرا. وإن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامي، فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة أو ما ملكت أيمانكم ذلك أدنى أن لا تعولوا.
برای فهم آیه تعدد همسران در سوره نساء، باید به شأن نزول این آیه رجوع کرد. این آیه زمانی نازل شد که مسلمانان در جنگ احد از مشرکان شکست خوردند و بسیاری از زنان مسلمانان بیوه ماندند. این یک نکته.نکته دیگر: این عبارت و آیه را نمی توان فارغ از دیگر آیات پیش و پس از آن تفسیر کرد و فهمید؛ درآیات قبل و بعد درباره یتیمان و خوردن مال آنان و مجاز نبودن چنین رفتاری سخن رفته است. نکته دیگر: در عصر جاهلیت، تعدد همسران آنهم بیش از 4 زن رواج و روایی داشته است. علت آن هم صرف نظر از لذت مادی، برقراری روابط خویشاوندی با دیگر قبایل به منظور هم پیمانی و خاموش کردن آتش دشمنی میان قبایل مختلف بوده است. به طوری که در آن روزگار به فردی که از دشمنی فردی دیگر رنج می برده، می گفتند: تزوج ابنته واکسره : دخترش را به زنی بگیر و او را شکست بده. به عبارتی، با برقراری روابط خویشاوندی آتش دشمنی فرو می نشسته است.
نکته دیگر: کسانی در دوران جاهلیت می کوشیدند با ازدواج با بیوه زنان، دارایی یتیمان آنان را به قول امروزی ها بالا بکشند. طبعا آسان ترین راه برای استیلای بر دارایی های یتیمان، ازدواج با مادرانشان بوده است.با توجه به تمام این مسائل، این آیه نازل می شود. از آنجا که این پدیده در پیش از اسلام کاملا رواج و مقبولیت داشته است، قرآن بنا به صلاحدید نیامده از بنیاد این پدیده را به یکباره نفی کند. طبعا رفتار انفجاری، واکنش انفجاری خواهد داشت. اسلام برای نفی این موضوع، بسیار زیرکانه وارد عمل می شود. نخست تعداد را مشخص می کند. اگر پیش از نزول آیه، تعداد همسران بیش از 4 زن بوده، اکنون قرآن آن را به 4 زن محدود می کند تا بدین ترتیب حد و مرز اولیه ای تعیین کرده باشد و طرفداران چند همسری را یک قدم به عقب برگرداند. چرا که محروم شدن از میراث به دست آمده از طریق زنان، خشم بسیاری را باعث می شده است. علاوه بر این، اسلامی که تازه اعلام وجود کرده، قصد ندارد تمامی سنت ها و آداب را به یکباره نفی و رد کند بلکه به آرامی سنت های ناپسند را رد می کند تا واکنش های منفی و گریز از اسلام صورت نگیرد. سپس بی سر و صدا، شرط می گذارد: عدالت. و از آنجا که تحقق عدالت همواره زیر سئوال است و نمی توان آن را به راحتی پیاده کرد و همواره انسان در این زمینه به یکی از چند نفر تمایل بیشتری دارد، بنابراین، اسلام دستور می دهد حال که نمی توانید عدالت را برقرار کنید، یک همسر کافی است. به عبارتی، قرآن بی آنکه خشم کسی را برانگیزد و دگرگونی بنیادین و یکباره در جامعه ایجاد کند و سنت رایج را به یکباره نفی کند، آن را به آرامی رد می کند و حد و مرزهای آن را تعیین می کند تا برای دیگران پذیرفتنی تر باشد.
حال تمام اینها را جمع بزنید با اصل برابری میان زن و مرد که اصلی بنیادین در اسلام است و بعدا در باب آن سخن خواهیم راند، خواهید دید که هر مردی بیش از یک زن نمی تواند اختیار کند. این را می توانم بیفزایم - با توجه به اینکه فهم و تاویل این آیه می تواند چندگونه و چند جانبه باشد - که نزول آیه در شرایط اضطراری گویای این نکته نیز هست که در صورتی که شرایط در جامعه ای بحرانی شود( نابسامانی های اقتصادی، شرایط پس از جنگ، بالا رفتن میزان بیوه زنان) تعدد همسران مجاز می گردد البته به شرط عدالت.
همان گونه که در مقال قبل نیز آمد، این تفسیر به معنای لغو مفهوم و کاربری آیه نیست. در واقع قرآن کلیت را تایید می کند اما از آنجا که می داند چند همسری بحث انگیز است، این موضوع را مطرح کرده و برایش راه حل ارایه کرده است.
برای فهم آیه تعدد همسران در سوره نساء، باید به شأن نزول این آیه رجوع کرد. این آیه زمانی نازل شد که مسلمانان در جنگ احد از مشرکان شکست خوردند و بسیاری از زنان مسلمانان بیوه ماندند. این یک نکته.نکته دیگر: این عبارت و آیه را نمی توان فارغ از دیگر آیات پیش و پس از آن تفسیر کرد و فهمید؛ درآیات قبل و بعد درباره یتیمان و خوردن مال آنان و مجاز نبودن چنین رفتاری سخن رفته است. نکته دیگر: در عصر جاهلیت، تعدد همسران آنهم بیش از 4 زن رواج و روایی داشته است. علت آن هم صرف نظر از لذت مادی، برقراری روابط خویشاوندی با دیگر قبایل به منظور هم پیمانی و خاموش کردن آتش دشمنی میان قبایل مختلف بوده است. به طوری که در آن روزگار به فردی که از دشمنی فردی دیگر رنج می برده، می گفتند: تزوج ابنته واکسره : دخترش را به زنی بگیر و او را شکست بده. به عبارتی، با برقراری روابط خویشاوندی آتش دشمنی فرو می نشسته است.
نکته دیگر: کسانی در دوران جاهلیت می کوشیدند با ازدواج با بیوه زنان، دارایی یتیمان آنان را به قول امروزی ها بالا بکشند. طبعا آسان ترین راه برای استیلای بر دارایی های یتیمان، ازدواج با مادرانشان بوده است.با توجه به تمام این مسائل، این آیه نازل می شود. از آنجا که این پدیده در پیش از اسلام کاملا رواج و مقبولیت داشته است، قرآن بنا به صلاحدید نیامده از بنیاد این پدیده را به یکباره نفی کند. طبعا رفتار انفجاری، واکنش انفجاری خواهد داشت. اسلام برای نفی این موضوع، بسیار زیرکانه وارد عمل می شود. نخست تعداد را مشخص می کند. اگر پیش از نزول آیه، تعداد همسران بیش از 4 زن بوده، اکنون قرآن آن را به 4 زن محدود می کند تا بدین ترتیب حد و مرز اولیه ای تعیین کرده باشد و طرفداران چند همسری را یک قدم به عقب برگرداند. چرا که محروم شدن از میراث به دست آمده از طریق زنان، خشم بسیاری را باعث می شده است. علاوه بر این، اسلامی که تازه اعلام وجود کرده، قصد ندارد تمامی سنت ها و آداب را به یکباره نفی و رد کند بلکه به آرامی سنت های ناپسند را رد می کند تا واکنش های منفی و گریز از اسلام صورت نگیرد. سپس بی سر و صدا، شرط می گذارد: عدالت. و از آنجا که تحقق عدالت همواره زیر سئوال است و نمی توان آن را به راحتی پیاده کرد و همواره انسان در این زمینه به یکی از چند نفر تمایل بیشتری دارد، بنابراین، اسلام دستور می دهد حال که نمی توانید عدالت را برقرار کنید، یک همسر کافی است. به عبارتی، قرآن بی آنکه خشم کسی را برانگیزد و دگرگونی بنیادین و یکباره در جامعه ایجاد کند و سنت رایج را به یکباره نفی کند، آن را به آرامی رد می کند و حد و مرزهای آن را تعیین می کند تا برای دیگران پذیرفتنی تر باشد.
حال تمام اینها را جمع بزنید با اصل برابری میان زن و مرد که اصلی بنیادین در اسلام است و بعدا در باب آن سخن خواهیم راند، خواهید دید که هر مردی بیش از یک زن نمی تواند اختیار کند. این را می توانم بیفزایم - با توجه به اینکه فهم و تاویل این آیه می تواند چندگونه و چند جانبه باشد - که نزول آیه در شرایط اضطراری گویای این نکته نیز هست که در صورتی که شرایط در جامعه ای بحرانی شود( نابسامانی های اقتصادی، شرایط پس از جنگ، بالا رفتن میزان بیوه زنان) تعدد همسران مجاز می گردد البته به شرط عدالت.
همان گونه که در مقال قبل نیز آمد، این تفسیر به معنای لغو مفهوم و کاربری آیه نیست. در واقع قرآن کلیت را تایید می کند اما از آنجا که می داند چند همسری بحث انگیز است، این موضوع را مطرح کرده و برایش راه حل ارایه کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر