۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

برای آنان که روزه نمی گیرند

پیش از هر چیز باید این نکته را بگویم که روی سخنم با افرادی که با اصل قضیه مخالف اند، نیست. با این افراد بنده نه دشمنی دارم و نه قرار است آنها را به راهی که خود رفته ام بکشانم. طبعا شما هم می پذیرید که هر فردی براساس خردورزیهای خود درباره مسائل مختلف به نتایجی دست می یازد و احترام به آن نتایج برای همگان الزام آور است چرا که "لا إكراه في الدين".

بنابراین روی سخن با آنانی است که باورمند به دین اسلام هستند و خود را ملزم به پذیرش و عمل به راهنمایی های آن می دانند. در میان این باورمندان، هستند کسانی که متحیرند این سنت روزه گرفتن چه صیغه ای است و اصلا برای چه اینهمه باید گرسنگی و تشنگی کشید؟ در اینجا بنده اذعان و اعتراف می کنم که نمی توانم همه را قانع کرده و حتی شاید دلایلم اساسا اقناع کننده نباشد اما کوششی در این راه است.


اما در باب روزه داری: هر دینی باورها (فکر) و مناسکی (عمل) دارد که ایمان آورندگان بدان با پذیرش آن دین، ملزم به قبول آن باورها و مناسک اند چرا که اصولا دین از همان باورها و مناسک شکل گرفته است. همان گونه که شما به هنگام ورود به یک سیستم اداری (سازمان ، نهاد و...) ملزم به تبعیت از قوانین آن هستید، دین نیز اینگونه است.

اما طبعا هر کدام از این باورها و مناسک باید پشتوانه منطقی و خردورزانه داشته باشد. از این رو، روزه هم باید پشتوانه ای منطقی داشته باشد. در اینجا بگذارید از دست اندیشمندان مسلمانی بنالم که در این باره تحقیقات درخوری انجام نداده اند و تنها به برخی موارد اندک بسنده کرده اند.

با این حال، همان طور که شهادتین نمادی برای رابطه لازم میان خدا و انسان است و همان گونه که حج نماد وحدت مسلمانان و فراهم آوری شرایط انتقال این وحدت از حد و سطح یک آرمان به سطح عملی در شرایطی برابر با ویژگی برجسته وحدت لباس در ساده ترین شکل آن و نیز وحدت شعائر است و همان گونه که زکات نماد وفاداری فرد مسلمان به جامعه به عنوان یک کلیت است ، روزه نیز نماد تعالی بخشیدن به روح و بیرون کشیدن آن از وابستگی به خواسته ها و غرایز مادی است و البته نماد همراهی با فقراست.

همان طور که می بینید هر کدام از این فرایض، هدفی در ورای آنها نهفته است. اما در باب روزه اگر بخواهیم بیشتر توضیح دهیم باید بگوییم که انسان غرایز و خواسته های ذاتی دارد که به دو دسته الهی و غیر الهی قابل تقسیم است. غریزه خداپرستی و جمال پرستی از جمله غرایز الهی و غرایز جنسی، خوردن و ... غرایز غیر الهی یا به اصطلاح غرایز مادی هستند. حال خداوند از میان این غرایز، ساده ترین آنها یعنی غریزه خوردن را انتخاب کرده و از انسان خواسته است در مدت زمانی مشخص در طول یک روز و در طول یک ماه از خوردن و آشامیدن پرهیز نماید تا توان انسان برای غلبه بر خواسته های مادی (جنسی، خوردن و ...) افزایش یابد و در نتیجه آن انسان بتواند بر دیگر چالش های فراروی خود در زندگی نیز غالب آید. در واقع این خودداری خود پیش زمینه و مقدمه ای برای غلبه بر خواسته ها و فشارهای سخت تری است که انسان در حیات خود با آنها مواجه می شود. اینکه می گویم ساده ترین را خدا انتخاب کرده از آن روست که خود خدا گفته است: ان الله یرید بکم الیسر ولا یرید بکم العسر : خدا آسانی را برای شما می خواهد نه سختی را.
در این میان، بسیار احمقانه است که کسی را که روزه نمی گیرد چنان در مضیقه قرار دهیم و او را از خوردن و آشامیدن منع کنیم که از هر چه دین است، به ستوه آید. قرار نیست چون من روزه ام دیگری باید روزه بگیرد یا اینکه نباید جلوی من چیزی بخورد. این نکته درست است که غذاخوردن در مقابل یک فرد روزه دار به لحاظ روانی تاثیرگذار است تا جسمی و از این رو، از آنانی که روزه می گیرند انتظار می رود هوای روزه داران را داشته باشند اما انتظار می رود روزه داران هم هوای روزه ندارها را داشته باشند و قبول کنند که یک "دیگری" هم وجود دارد. متاسفانه این رفتارها بیش از آنکه برایند دیدگاههای دین باشد، نتیجه سنت ها و عرف های اهل دین است که به دین تحمیل شده است.

علاوه بر این، همان طور که من در قبال متولی امر دین وظایف و واجباتی دارم، متولی امر دین نیز درقبال من وظایف و مسئولیت هایی دارد که می باید ادا کند. حال در اینجا، متولی امر دین از من نوعی انتظار دارد تا روزه بگیرم و این فریضه را به جا آورم اما من هم باید از این متولی انتظار داشته باشم که شرایطی (اقتصادی، اجتماعی، روحی روانی و حتی جسمی) برایم فراهم آورد که بتوانم روزه بگیرم. زمانی که من نوعی به لحاظ اقتصادی در شرایط مناسبی نباشم و مجبور به فعالیت صبح و بعد از ظهر باشم، چه طور می توانم روزه بگیرم؟ زمانی که به لحاظ درآمد در سطح پایینی باشم و نتوانم بنیه جسمی خود را تقویت کنم چه طور می توانم روزه بگیرم؟ زمانی که به اندازه کافی شرایط استراحت و آرامش نداشته باشم چه طور می توانم روزه بگیرم؟ و مهم تر از اینها، زمانی که متولی امر روزه داری قادر به تشریح علل و چرایی روزه داری نیست، چه طور انتظار دارد روزه نداران، روزه بگیرند؟ بی تردید فلسفه وجودی روزه بسیار بالاست و تقلیل شأن روزه به مواردی نظیر احساس همراهی با گرسنگان توهین به روزه است.

متولی امر تنبیه روزه نداران باید به تمام این پرسش ها پاسخ دهد و به این وظایف عمل کند تا روزه نداران نیز به وظیفه خود عمل کنند. اغلب آنانی که روزه نمی گیرند کسانی هستند که به علت شرایط اقتصادی (کاری) قادر به روزه گرفتن نیستند. آنانی هم که اعتقادی به این موضوع ندارند، کلا از دایره این بحث خارج اند.

نکته آخر اینکه: روزه داری مختص دین اسلام نیست و در دیگر ادیان نیز وجود دارد و تا جایی که اطلاع دارم در مسیحیت 40 روزه است و ظاهرا مسیحیان از خوردن گوشت حیوانات در این چهله خودداری می کنند. در قرآن هم آمده است: کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم. یعنی بر پیشینیان شما نیز روزه داری واجب بوده است که متولی امر روزه داری باید بگوید این "من قبلکم" کیانند و منظور از آنان در این آیه چیست؟

هیچ نظری موجود نیست: