تمام این مطالبی که در این وبلاگ می نویسم برای خود بنده تازگی دارد و شاید برای شما خواننده گرامی، مطالب کهنه و فرسوده ای باشد که دیرگاهی است که بدانها پی برده اید.
سخنم باز در باب نکته ای از قرآن است. اما قبل از شروع:
واژگان زبان عربی و صد البته زبان فارسی و زبان های دیگر، دارای ابعاد چندگانه است. در واقع هر واژه منشوری از معانی مختلف و شاید متناقض و متضاد دارد که هر کدام از رنگها و طیف های این واژه در جایگاه مناسب آن می باید به کار رود وگرنه وصله ناجوری خواهد بود که به ردای معنا خوش نخواهد نشست. در این بین، معانی برخی از واژگان بنا به دلایلی، بیشتر از دیگر معانی شان، رواج و روایی می یابد و مترجمان بیشتر با همان معانی سروکار پیدا می کنند. از این رو، هرگاه به واژه ای برخورد کردند برای ترجمه آن به دم دست ترین معنایش متوسل می شوند.
به همین علت، به هنگام ترجمه متون عربی، می باید واژگان را متناسب با بافتار جملات ترجمه کرد. متاسفانه برخی از مترجمان، اندک به این نکته می پردازند و به همان اصل "معانی دم دست" مراجعه می کنند و برهمان اساس، کلمات را ترجمه می کنند. این امر باعث می شود تا بافت جمله هرچند که به ظاهر درست باشد اما معنای نهفته در زبان مبدأ را منتقل نکند و آن معنا مغفول بماند.
بعد از شروع:
این امر درباره قرآن از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. چرا که قرآن با روح و ساخت (فرم) جامعه سروکار دارد و کژفهمی قرآن یعنی کژسازی قوانین و تعالیم مبتنی بر دین الهی. طبیعی ترین و نخستین نتیجه چنین مسئله ای، گریز عقل معاصر از معانی قرآن است.
نمونه: دوستی می گفت زمانی در ایران، از نامگذاری دختران به اسم "راحله" جلوگیری می کردند و علت آن نیز این بود که راحله القا کننده معنای رحلت و وفات است. هرچند واژه "راحله " از همان ریشه ای (رحل)است که واژه "رحلت" نیز از همان ریشه است، اما متاسفانه چنین استدلال کنندگانی غافل از این نکته اند که اگرچه این دو از یک ریشه اند اما معنایی کاملا متفاوت دارند هرچند که شاید در ژرف ساخت معانی نزدیک به هم داشته باشند. "راحله" به معنای شتر برنشستنی و شتری است که باید بر آن برنشست و سوار شد. چرا که "راحله" از ریشه "رحل" به معنای پالان شتر است نه به معنای رحلت. اما معنای ژرف ساختی که احتمالا این دو را به هم نزدیک می کند آن است که شتر برنشستی (همان راحله)، بهترین مرکب برای مسافرت و رحلت بوده است و رحلت خود به معنای رفتن است. این معنا در ژرف ساخت، راحله و رحلت را به هم نزدیک می سازد اما در روساخت، راحله به معنای شتر برنشستنی و رحلت به معنای مرگ و وفات است.
همان طور که می بینیم استعمال نامناسب معنا برای راحله، باعث شده است تا "راحله" را با "رحلت" پیوند بزنیم.
در اینجا کاری ندارم که با این معنا هم نباید چنین اسمی برای دختران انتخاب کرد. به هر حال، صحبت ما دراین باب نیست.
نمونه دیگر؛ این بار از قرآن:
آیه : ...واذا خاطبهم "الجاهلون" قالوا سلاما. این آیه چنین در نسخه های قرآنی ترجمه شده است که اگر نادانان آنان را مخاطب قرار دهند می گویند : سلام.
با توجه به نکته ای که در بالا آمد، باید گفت که نادان تنها یکی از معانی "جاهل" در زبان عربی است و این واژه معانی دیگری نیز دارد که در اینجا متناسب ترین معنای آن، همان "افراد خشماگین و پرخاشگر و متعصب" است. و ترجمه آیه این می شوداگر افراد "متعصب و خشم آلود" آنان را خطاب قرار دهند،صلح و آشتی را ترجیح می دهند.
این یک اصل روانشناختی است که اگر فردی شروع به پرخاشگری کرد و خشم آلوده شد، شما در مقابل، ارام باشید و صلح طلبی پیشه کنید تا خشونت بالا نگیرد.
از همین روست که دوران جاهلیت را بدین نام نامیده اند. یعنی دورانی که تعصب و خشم آلودگی نسبت به (انتقاد از) قوم و قبیله رواج و روایی داشته است و نه به معنای دورانی که مردم در آن نادان و احمق بوده اند.
هرچند که در هنگام خشم و غضب، چراغ عقل و خردورزی خاموش می شود، و از این رو، دو کلمه جاهل به معنای نادان و به معنای پرخاشگر به هم در اینجا نزدیک می شوند، اما این از منظر ژرف ساختی است و از نظر روساختی، معنای متناسب با بافتار جمله را باید در نظر گرفت. می بنیید که ترجمه خطای آیه باعث شده تا اصل روانشناختی نهفته در آن مغفول بماند و اینگونه تصور رود که قرآن درباره تعامل با افراد پرخاشگر و عصبانی، هیچ نظری نداشته است.
نتیجه: بنا نهادن ترجمه قرآن و دیگر متون براساس "واژگان دم دستی" یکی از خطرناک ترین آفاتی است که کار ترجمه چنین متون حساسی را تهدید می کند و از این رو، قدم زدن در این وادی بدون آگاهی از چنین نکاتی می تواند خطراتی جدی برای فهم دین و در نتیجه قضاوت درباره دین به دنبال داشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر